شعر در پسزمینهی زندگی ما جریان آرام و پیوستهای دارد. از وقتی پا به دنیا میگذاریم و حتی قبل از آن، در بدن مادر، لالاییها اولین مواجهه ما با کلام موزون یا خیالانگیز هستند. وقتی به حرف میآییم، برای تسلط به دایره واژگانی بیشتر، به ما شعر میآموزند. شعر میخوانیم تا رنگها را یاد بگیریم، محبتمان را به پدر و مادر ابراز کنیم و حتی مهارت کودکانهمان به زبان مادری را به رخ بکشیم. بزرگتر میشویم و در مدرسه شعر میخوانیم، به وقت عاشقی شعر پناهمان میدهد و حتی تکیهگاه آرامش کهنسالی خیلی وقتها همین شعر است. شعر معاصر فارسی به خاطر نزدیکتر بودن به زبان روزمرهی امروز و از آن مهمتر، نزدیکتر بودن تجربه شاعر به زندگی مخاطب امروزی، نهتنها برای طرفداران جدی شعر و ادبیات، بلکه برای کسانی که چندان میانهای هم با شعر ندارند، نوازشی است که جان میپذیردش. در این مطلب، دیجیکالا مگ به معرفی کتابهایی از بهترینهای شعر معاصر فارسی میپردازد؛ کتابهایی که هم جای خوبی در کتابخانه شخصیمان پیدا میکنند و هم هدیهای مناسب هستند برای آنها که قدرشان را میدانیم.
غزل معاصر، وامدار دیروز و برای امروز
تعریف کلاسیک شعر فارسی روی وزن و قافیه تاکید زیادی دارد و اصولا آنطور که دهخدا نقل میکند، شعر کلامی است که گوینده قبل از بیان آن قصد کند آن را موزون و مقفی ادا کند. اصطلاح «نظم» هم که در مقابل نثر قرار میگیرد، به همین آهنگین و موزون بودن اشاره دارد. با پیشینهای که شعر فارسی از رودکی و حتی قبلتر تا امروز دارد، محال است بتوان محبوبیت قالبهای کلاسیک را نادیده گرفت یا سرودن را در قالبهای کلاسیک کنار گذاشت. شعر نو و بهطور کلی مقوله شعر مدرن سابقهای نزدیک به یک قرن در ادبیات ما دارد و در این میان سرودن در قالبهای کلاسیک با همان روند قبلی ادامه داشته و دارد.
محبوبترین قالبی که در شعر معاصر از شعر کلاسیک فارسی به یادگار مانده، غزل است. غزل با جانمایه احساسات و عشق، استقلال معنی در هر بیت و نمونههای اعلایی که در آثار حافظ و سعدی و مولوی و بیدل از آن داریم، طرفداران بسیاری دارد. در میان شاعران محبوب معاصر تعداد زیادی غزلسرا هستند و در نسل جدید هم همچنان گرایش به غزلسرایی ادامه دارد. چهرههای شاخص غزل معاصر را تقریبا همه میشناسند و محبوبترین دفترهای شعر این چهرهها را در ادامه معرفی میکنیم.
حافظ زمانه، هوشنگ ابتهاج
اشعار هوشنگ ابتهاج معروف به ه.الف سایه را تا آنجا ستودهاند که به او لقب «حافظ زمانه» را میدهند و غزلهای او را در مقام مقایسه با اشعار حافظ میدانند. ابتهاج در عرصه موسیقی هم بهدنیال پروژههای گردآوری و احیای موسیقی کلاسیک ایران در سالهایی که با رادیو ملی ایران همکاری میکرد، بهعنوان یکی از چهرههای تاثیرگذار شناخته میشود و در این حوزه نامش در کنار افرادی مثل محمدرضا شجریان، حسین علیزاده و محمدرضا لطفی قرار میگیرد. خود ابتهاج موسیقی را آنچنان در زندگی حرفهایش مهم و تاثیرگذار میداند که در یکی از مصاحبههایش شناختش از شعر را مرهون موسیقی میداند.
در کنار خیالانگیزی اشعار، ظرافتهای زبانی و کاربرد هنرمندانهی صور خیال که صاحبنظران ادبیات فارسی بر آن صحه میگذارند، آنچه جایگاه ابتهاج را بهعنوان یک چهره ماندگار تعریف میکند، وجه اجتماعی اشعار اوست. ابتهاج که امروز ۹۲ سال دارد، دوران پرفراز و نشیبی را بر وطن دیده است. مفاهیم وطندوستانه و مضامین سیاسی-اجتماعی در اشعار ابتهاج، بر شیفتگان آثار او افزوده و در طول سالها نظر اهالی موسیقی را هم به خود جلب کرده است.
اینطور است که هرگاه آواز «ایران ای سرای امید، بر بامت سپیده دمید/ بنگر کزین ره پرخون، خورشیدی خجسته رسید» را زمزمه میکنیم یا با بیت اول غزل عاشقانه «نشود فاش کسی آنچه میان من و توست/ تا اشارات نظر نامهرسان من و توست» خاطرهسازی میکنیم، سرودههای سایه را به زبان آوردهایم.
امشب به قصه دل من گوش میکنی
فردا مرا چو قصه فراموش میکنی
این دُر همیشه در صدف روزگار نیست
میگویمت ولی تو کجا گوش میکنی
-هوشنگ ابتهاج-
هوشنگ ابتهاج البته سرودن در قالبهای جدیدتر شعر فارسی مثل شعر نوی نیمایی را هم تجربه کرده و اتفاقا این تجربه نیز به خلق اشعار درخشانی مثل «ارغوان» انجامیده اما آنچه مسلم است قلمرویی بهتر از غزل را نمیتوان برای «حافظ زمانه» متصور شد.
ارغوان
این چه رازیست که هر بار بهار
با عزای دل ما میآید؟
که زمین هر سال از خون پرستوها رنگین است
وین چنین بر جگر سوختگان
داغ بر داغ میافزاید؟
ارغوان پنجه خونین زمین
دامن صبح بگیر
وز سواران خرامنده خورشید بپرس
کی بر این درد غم میگذرند؟
-بخشی از شعر ارغوان هوشنگ ابتهاج-
دفتر «آینه در آینه» ابتهاج، دربرگیرنده گزیدهای از اشعار او به انتخاب محمدرضا شفیعی کدکنی است. دفتری که در آن هم رنگ غزلها و هم اشعار نوی سایه را میبینیم؛ آن هم با گزینشی استادانه از بهترینهای سایه.
آینه در آینه توسط نشر چشمه به چاپ رسیده و میتوانید آن را از دیجیکالا تهیه کنید.
بانوی غزل ایران، سیمین بهبهانی
سیمین بهبهانی یکی از تاثیرگذارترین زنان در ادبیات معاصر ایران است. او جزو اعضای اصلی و از نخستین کسانی بود که به عضویت انجمن ادبی ایران درآمد. با اینکه در کنار ادبیات، در رشته حقوق هم در دانشگاه تهران تحصیل کرده بود، تمام طول سالهای کاری خود را به تدریس و دبیری ادبیات پرداخت و در کنار آن شاعری و نویسندگی را پیشه کرد.
سیمین خلیلی که البته به خاطر نام خانوادگی همسر اولش او را بیشتر به نام سیمین بهبهانی میشناسیم، با لقب «بانوی غزل» هم در عرصه شعر فارسی شناخته میشود. او در ششصد غزلی که در دفترهای شعر خود به چاپ رسانده، نگاه تازهای به وزن داشت و بهخاطر سرودن در وزنهای کمتر رایج برای غزل، عنوان «نیمای غزل» را به خود اختصاص داده است.
دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من
گر از قفس گریزم، کجا روم، کجا من؟
کجا روم؟ که راهی به گلشنی ندارم
که دیده بر گشودم به کنج تنگنا من
نه بستهام به کس دل، نه بسته دل به من کس
چو تخته پاره بر موج، رها… رها… رها… من
-سیمین بهبهانی-