زن و مرد، دو بخش از جسمی واحدند و هر کدام، معاون و یار دیگری است، اگر هر کدام را جدا از دیگری بینگاریم، گویا وجود ناقصی را فرض کردهایم که بدون آن دیگری کامل نخواهد بود. هچنانکه زن، روحاً اتکاء به مرد دارد و در هر شرایطی، خویش را نیازمند به مرد می داند و همۀ جهان را به او بدهند این نیاز مرتفع نمی شود، مرد نیز در برابر زن چنین است، همواره به او و محبت او نیاز دارد، هر گاه مرد احتیاج به مادر دارد و لذت مادر داشتن برایش مطرح است، زن، آغوش پرمهر و جایگاه رشد برای جسم و جان او است و آنجا که نیاز به مربی، دلسوز و نوازشگر دارد، دامان زن، والاترین مدرسه و پرورشگاه روح و پیکر او است، هنگامی که به دوست، رفیق، همدم و همدرد نیازمند است، زن، یار او مایۀ شوق و اشتیاق او، محرم راز او، همدل و همدم او و همنشین وفادار او است. و آنجا که مرد به شور و عشق و نشاط، نیاز دارد، زن گل شکوفای زندگی او، مایۀ سرخوشی و سرور و نشاط او و آرام بخش جان و دل او است. خلاصه اینکه اصولاً برای زن ارزش انسانی قائل نبودند تا چه رسد که وی را قابل تکریم و احترام بدانند و به او محبت کنند یا از او محبت بجویند. زن و مرد، مکمل وجود یکدیگرند. علیرغم همۀ این اهانتها و ستمها قرآن مجید، علاوه بر اینکه تصریح کرده است که زن و مرد از جان هم و از یک جنس آفریده شده، مکمل وجود یکدیگرند و هر یک بدون دیگری وجودی ناقص است با شیواترین و لطیفترین بیان، علقه، و ارتباط روحی این زوج را تبیین کرده آنان را زوج آرامشبخش معرفی می کند: «وَ مِنْ آیاتِهِ اَنْ خَلَقَ لَکمْ مِنْ اَنْفُسِکمْ اَزْواجاً لِتَسْکنُوا اِلَیها» (و از نشانههای او «خدا» این است که برای شما از جنس و جان خودتان جفت آفرید تا در بر او آرامش یافته با هم انس بگیرید.)
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.